نظریهی بازار کار دوگانه یا (Dual Labour Market Theory) یکی از رویکردهای کلیدی در جامعهشناسی و اقتصاد مهاجرت است که در دهه ۱۹۷۰ توسط مایکل پیور (Michael Piore) و همکارانش مطرح شد. این نظریه در واکنش به دیدگاههای اقتصادی نئوکلاسیک شکل گرفت و بر این نکته تاکید میکند که مهاجرت بینالمللی نه صرفاً نتیجهی تصامیم فردی و تفاوتهای دستمزدی، بلکه محصول ساختارهای اقتصادی و نیازهای درونی بازار کار کشورهای مقصد است. به بیان ساده، این نظریه میگوید که اقتصاد کشورهای صنعتی پیشرفته بهطور ساختاری به کارگران مهاجر نیاز دارد تا مشاغل کممهارت و کماعتبار را پر کنند، مشاغلی که معمولاً شهروندان بومی تمایلی به انجام آنها ندارند.
پیشینه
در دورهی پس از جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای اروپای غربی، آمریکای شمالی و برخی کشورهای دیگر شاهد رشد اقتصادی سریع و گسترش صنایع بودند. این روند باعث افزایش تقاضا برای نیروی کار شد، اما بخش مهمی از این تقاضا به مشاغل کممهارت و با شرایط کاری دشوار مربوط میشد. تجربهی تاریخی نشان داد که کارگران بومی، حتی در شرایط بیکاری نسبی، تمایل چندانی به پذیرش چنین مشاغلی ندارند. این واقعیت، زمینهی جذب نیروی کار خارجی را فراهم کرد و به شکلگیری چارچوب نظری بازار کار دوگانه انجامید.
ساختار
این نظریه، بازار کار را به دو بخش اصلی تقسیم میکند: نخست، بخش اولیه یا (Primary Sector) شامل مشاغل با دستمزد بالا، امنیت شغلی، شرایط کاری مطلوب، و فرصتهای ارتقای شغلی است. این بخش عمدتاً به نیروی کار ماهر و دارای تحصیلات عالی نیاز دارد و کارفرمایان ترجیح میدهند این مشاغل را به شهروندان بومی یا مهاجران با مهارت بالا بسپارند.
بخش ثانویه یا (Secondary Sector) شامل مشاغل کممهارت، با دستمزد پایین، امنیت شغلی محدود، و شرایط کاری دشوار است. این مشاغل معمولاً فاقد مسیر ارتقای شغلی بوده و گاهی به کار موقتی، فصلی یا ناپایدار محدود میشوند. کارفرمایان برای پر کردن این مشاغل، به کارگران مهاجر متکی هستند، زیرا آنان اغلب حاضرند با دستمزد کمتر و شرایط سختتر کار کنند.
انگیزهٔ مهاجرت در این چارچوب
برخلاف نظریهی نئوکلاسیک که انگیزهی اصلی مهاجرت را در تفاوت درآمد و فرصتهای اقتصادی بین کشورها جستجو میکند، نظریهی بازار کار دوگانه بر “نیاز ساختاری محل مقصد” تاکید دارد. به بیان دیگر، مهاجرت به این دلیل رخ میدهد که اقتصاد کشورهای صنعتی به شکل سیستماتیک به نیروی کار ارزانقیمت و انعطافپذیر وابسته است. این نیاز از تغییرات جمعیتی (مانند پیر شدن جمعیت)، تحولات اقتصادی (مانند رشد بخش خدمات)، و ترجیحات فرهنگی (مانند کاهش تمایل بومیان به کارهای فیزیکی سخت) ناشی میشود.
مثالهای عملی
در بسیاری از کشورهای اروپایی، کارگران مهاجر از ترکیه، مراکش یا اروپای شرقی مشاغلی مانند کار در ساختوساز، نظافت صنعتی، کشاورزی فصلی و خدمات غذایی را بر عهده دارند. در کانادا، بخشهایی مانند زراعت، صنایع غذایی، مراقبت از سالمندان و کارهای خدماتی بهشدت به کارگران مهاجر موقت و دایمی وابسته هستند. مهاجران افغان معمولاً، باوجود اینکه در بخشهای ثانویه مسیر ارتقای شغلی محدود است، اما به دلیل اینکه در این بخش فرصتهای اشتغال و کاریابی فوری فراهم می شود، در بخش های ثانویه وارد بازار کار میشوند.
نقد و محدودیتها
اگرچه نظریهی بازار کار دوگانه توضیح قانعکنندهای برای جذب نیروی کار مهاجر ارایه میدهد، اما انتقاداتی نیز به آن وارد است. برخی پژوهشگران معتقدند که این نظریه به نقش عوامل مبدأ، مانند فشارهای اقتصادی یا سیاسی، کمتوجه است. همچنین، تمرکز صرف بر ساختارهای اقتصادی مقصد ممکن است پیچیدگیهای فرایند مهاجرت را نادیده بگیرد. افزون بر این، تغییرات فناورانه و دیجیتالی شدن برخی صنایع میتواند وابستگی به نیروی کار مهاجر کممهارت را در برخی بخشها کاهش دهد.
پیوند با سیاستگذاری
از دید پالیسی یا سیاستگذاری، این نظریه هشدار میدهد که اقتصاد کشورهای صنعتی بدون وجود کارگران مهاجر در بخشهای ثانویه دچار اختلال میشود. بنابراین، سیاستهای محدودکنندهی مهاجرت ممکن است به کمبود نیروی کار و اختلال در برخی صنایع کلیدی منجر شود. در مقابل، سیاستهای مدیریتشدهی جذب نیروی کار مهاجر میتواند توازن بازار کار را حفظ کند و در عین حال از استثمار کارگران جلوگیری نماید.
جایگاه امروز نظریه
امروزه، نظریهی بازار کار دوگانه همچنان برای تحلیل نقش ساختارهای اقتصادی در شکلدهی جریانهای مهاجرتی به کار میرود. هرچند که تحولات اقتصادی، تغییرات تکنولوژیک و جهانیشدن بازار کار الگوهای تازهای ایجاد کردهاند، اما نیاز ساختاری به کارگران مهاجر در بسیاری از کشورهای صنعتی همچنان پابرجاست.
نتیجهگیری
نظریهی بازار کار دوگانه بر اهمیت تقاضای ساختاری کشورهای مقصد برای نیروی کار مهاجر تاکید دارد و نشان میدهد که مهاجرت بینالمللی نهفقط پاسخی به شرایط مبدأ، بلکه نتیجهی نیازهای اقتصادی مقصد است. این چارچوب تحلیلی، درک ما را از پدیدهی مهاجرت تکمیل میکند و برای سیاستگذاران، کارفرمایان و پژوهشگران ابزار ارزشمندی فراهم میسازد.
Piore, M. J. (1979). Birds of passage: Migrant labor and industrial societies. Cambridge University Press.
Massey, D. S., Arango, J., Hugo, G., Kouaouci, A., Pellegrino, A., & Taylor, J. E. (1993). Theories of international migration: A review and appraisal. Population and Development Review, 19(3), 431–۴۶۶. https://doi.org/10.2307/2938462
Castles, S., de Haas, H., & Miller, M. J. (2014). The age of migration: International population movements in the modern world (5th ed.). Palgrave Macmillan.