نظریهی شبکههای مهاجرتی یا (Migration Network Theory) یکی از رویکردهای مهم و پرکاربرد در مطالعات مهاجرت است که بر نقش روابط اجتماعی و شبکههای انسانی در تسهیل و استمرار جریانهای مهاجرتی تاکید دارد. این نظریه بر خلاف دیدگاههای صرفاً اقتصادی یا ساختاری، مهاجرت را نتیجهی ترکیب پیچیدهای از عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی میبیند که در بستر ارتباطات انسانی شکل میگیرد. مفهوم محوری این نظریه این است که مهاجرت نه یک رویداد جداگانه، بلکه یک فرآیند خودتقویتکننده است که با شکلگیری شبکههای مهاجران، احتمال مهاجرت دیگران را افزایش میدهد.
پیشینه
مفهوم شبکههای مهاجرتی از دهه ۱۹۸۰ در ادبیات مهاجرتی رواج یافت. پژوهشگرانی چون داگلاس ماسی (Douglas Massey) و همکارانش با بررسی جریانهای مهاجرتی از آمریکای لاتین به ایالات متحده نشان دادند که حضور حتی تعداد کمی مهاجر در کشور مقصد میتواند مسیرهای مهاجرتی پایدار ایجاد کند. این مسیرها نه تنها از طریق روابط خانوادگی، بلکه از طریق دوستیها، روابط قومی، و شبکههای حرفهای شکل میگیرند.
تعریف شبکهی مهاجرتی
شبکهی مهاجرتی به مجموعهای از روابط اجتماعی گفته میشود که مهاجران، مهاجران پیشین، و غیر مهاجران را در مبدأ و مقصد به هم پیوند میدهد. این روابط میتوانند شامل اعضای خانواده، دوستان، همسایگان، همکاران، یا حتی آشنایان دور باشند. این شبکهها با تبادل اطلاعات، منابع مالی، حمایت عاطفی و کمکهای عملی، فرآیند مهاجرت را آسانتر، کمهزینهتر و کمخطرتر میکنند.
کارکردهای شبکههای مهاجرتی
نخستین کارکرد شبکههای مهاجرتی کاهش هزینهها و خطر مهاجرت است. برای مثال، فردی که قصد مهاجرت دارد، میتواند از تجربهها و مشاورهی اعضای شبکه استفاده کند، در یافتن محل اقامت یا کار کمک بگیرد، یا حتی از نظر مالی حمایت شود. دومین کارکرد، افزایش دسترسی به فرصتهای شغلی در مقصد است. مهاجرانی که پیشتر وارد بازار کار مقصد شدهاند، میتوانند برای تازهواردها فرصتهای کاری فراهم کنند. سومین کارکرد، ایجاد حس تعلق و حمایت اجتماعی در محیط جدید است که میتواند فشارهای روانی و فرهنگی ناشی از جابهجایی را کاهش دهد.
مهاجرت بهعنوان فرآیند خودتقویتکننده
نظریهی شبکههای مهاجرتی نشان میدهد که چگونه مهاجرت میتواند با گذشت زمان به یک چرخهی خودتقویتکننده تبدیل شود. هر مهاجر جدیدی که وارد کشور مقصد میشود، به شبکهی موجود اضافه میشود و منابع و اطلاعات جدیدی را در دسترس قرار میدهد. این امر احتمال مهاجرت دیگران از همان مبدأ را افزایش میدهد. به همین دلیل، جریانهای مهاجرتی اغلب الگوهای مکانی و قومی مشخصی دارند که ممکن است دههها ادامه یابند.
مثالهای عملی
مهاجرت افغانها به کانادا نمونهی روشنی از کارکرد شبکههای مهاجرتی است. حضور جوامع افغان در شهرهایی مانند تورنتو، ونکوور و مونتریال باعث شده است که مهاجران تازهوارد بتوانند سریعتر با محیط جدید آشنا شوند، به خدمات اجتماعی و فرهنگی دسترسی پیدا کنند، و از طریق معرفی دوستان و بستگان شغل پیدا کنند. در نتیجه، احتمال مهاجرت افراد بیشتری از همان مناطق افغانستان افزایش یافته است.
نقاط قوت نظریه
یکی از نقاط قوت این نظریه، توانایی آن در توضیح استمرار مهاجرت حتی زمانی است که عوامل اقتصادی یا سیاسی اولیه تغییر کرده باشند. برای مثال، حتی اگر شرایط اقتصادی مبدأ بهبود یابد یا سیاستهای مهاجرتی مقصد سختگیرانهتر شود، شبکههای موجود همچنان میتوانند جریان مهاجرت را حفظ کنند.
نقد و محدودیتها
با وجود مزایا، نظریهی شبکههای مهاجرتی با محدودیتهایی نیز روبهرو است. نخست، این نظریه بیشتر به تداوم مهاجرت میپردازد تا آغاز آن؛ یعنی این نظریه توضیح میدهد که چرا مهاجرت پس از شروع ادامه مییابد، اما کمتر توضیح میدهد که چرا در ابتدا آغاز میشود. دوم، تاثیر سیاستهای مهاجرتی سختگیرانه یا بحرانهای اقتصادی در مقصد میتواند شبکهها را تضعیف کند یا حتی قطع نماید. سوم، این نظریه به تفاوتهای فردی در استفاده از شبکهها کمتر توجه دارد؛ برخی افراد ممکن است شبکه داشته باشند اما به دلایل شخصی یا مالی از مهاجرت صرفنظر کنند.
پیوند با سیاستگذاری
در حوزهی سیاستگذاری، این نظریه اهمیت نقش جوامع مهاجر را در جذب و ادغام تازهواردان برجسته میکند. سیاستگذاران میتوانند با تقویت ظرفیت جوامع مهاجر و حمایت از سازمانهای اجتماعی آنها، فرآیند ادغام را تسهیل کنند. از سوی دیگر، اگرچه چنین اقداماتی اغلب با موفقیت محدود همراه است، کشورهایی که قصد محدود کردن مهاجرت را دارند، ممکن است تلاش کنند شبکههای موجود را تضعیف یا کنترول کنند.
جایگاه امروز نظریه
امروزه، نظریهی شبکههای مهاجرتی یکی از ابزارهای اصلی تحلیل در مطالعات مهاجرت است و اغلب با نظریههای دیگر مانند نظریهی عوامل رانشی–جاذب یا نظریهی سیستم جهانی ترکیب میشود تا تصویر کاملتری از جریانهای مهاجرتی ارایه دهد. این نظریه همچنین در مطالعات مربوط به مهاجرتهای پناهجویان و مهاجران کاری نقش مهمی ایفا میکند.
نتیجهگیری
نظریهی شبکههای مهاجرتی با تاکید بر روابط انسانی و حمایت اجتماعی، به ما نشان میدهد که مهاجرت تنها یک تصمیم فردی یا اقتصادی نیست، بلکه پدیدهای اجتماعی است که در بستر شبکههای ارتباطی شکل میگیرد و تداوم مییابد. این چارچوب تحلیلی برای درک الگوهای مهاجرتی و طراحی سیاستهای کارآمد در حوزهی مهاجرت اهمیت بالایی دارد.
منابع
Massey, D. S., Arango, J., Hugo, G., Kouaouci, A., Pellegrino, A., & Taylor, J. E. (1993). Theories of international migration: A review and appraisal. Population and Development Review, 19(3), 431–۴۶۶. https://doi.org/10.2307/2938462
Massey, D. S., & Espinosa, K. E. (1997). What’s driving Mexico-U.S. migration? A theoretical, empirical, and policy analysis. American Journal of Sociology, 102(4), 939–۹۹۹. https://doi.org/10.1086/231037
Portes, A., & Sensenbrenner, J. (1993). Embeddedness and immigration: Notes on the social determinants of economic action. American Journal of Sociology, 98(6), 1320–۱۳۵۰. https://doi.org/10.1086/230191