چرا مهاجرت برای افغان‌ها تنها یک جابه‌جایی نیست، بلکه دگرگونی عمیق روانی است؟

مهاجرت تنها عبور از مرزهای جغرافیایی نیست بلکه تجربه‌ی عمیقی است که در آن گذشته‌ی پرآشوب، اکنونِ نامطمین و آینده‌ی ناشناخته به‌هم می‌پیوندند. کسانی که از دل سال‌ها جنگ، ناامنی و فروپاشی اجتماعی آمده‌اند، مهاجرت را نه یک انتخاب آزاد، بلکه ضرورتی برای بقا تجربه کرده‌اند؛ ضرورتی که پیامدهای روانی آن، این تجربه را پیچیده‌تر می‌سازد.

بسیاری از افغان‌ها پیش از ترک وطن، بارها ترس را در شدیدترین شکل آن لمس کرده‌اند. ترس از انفجار، ترس از خبر ناگهانی، ویا هم ترس از فردای نامعلوم. این تجربه‌ها در حافظه‌ی عاطفی مهاجر جا می‌گیرند و با خروج از کشور رها نمی‌شوند و جا نمی مانند. حتی در امن‌ترین نقطه‌ی جهان نیز نشانه‌های کوچکی می‌توانند ذهن را به زمانی بازگردانند که فرد در معرض خطر و تهدیدات فزیکی قرار داشته است. روان‌شناسان این وضعیت را “حضور گذشته در اکنون” می‌نامند، حالتی که فرد از لحاظ فیزیکی نجات یافته، اما روان او هنوز میان امنیت و ناامنی در نوسان است.

همزمان با اینکه مهاجر این بار عاطفی ترس و اضطراب را پیوسته بردوش میکشد، دورشدن ناگهانی از خانه و فرهنگ نوع دیگری از فشار روانی را ایجاد و بر او تحمیل می‌کند. مهاجرت برای بسیاری از افغان‌ها یک سوگواری خاموش است؛ سوگواری برای زبان، آدم‌ها، مکان‌ها و حس تعلقی که سال‌ها بخشی از هویت آنها بوده است. این جداشدن از فرهنگ و محیطِ آشنا حتی اگر با تصمیم خود فرد و برای دستیابی به آینده‌ی بهتری باشد، باز هم در عمق روان او اثر می‌گذارد و می‌تواند باعث سردرگمی و ناپایداری در احساس هویت او شود.

ورود به کشور جدید نیز مجموعه‌‌ی از چالش‌های تازه را به همراه دارد. یادگیری زبان، فشار مالی، یافتن کار، مواجه شدن با تبعیض، و متفاوت بودن، همگی می‌توانند احساس خستگی و بی‌پناهی را تشدید کنند. مهاجر افغان باید هم با گذشته‌ی دشوار خود کنار بیاید و هم در جامعه‌ی جدید برای خود جایگاهی بسازد. این دوگانگی، که مهاجر افغان را میان گذشته و آینده معلق می‌گذارد، گاه به شکل “احساس بی‌جایی” بروز می‌کند؛ احساسی که در آن انسان نه کاملاً به گذشته تعلق دارد و نه هنوز در امروز ریشه دوانده است.

با این همه، آنچه تجربه‌ی مهاجرت افغان‌ها را برجسته می‌سازد، توانایی شگفت‌انگیز آنان برای سازگاری و بازسازی زندگی است. بسیاری از مهاجران افغان در دل سخت‌ترین شرایط، مسیرهای تازه‌ی برای رشد گشوده‌اند. ادامه‌ی تحصیل در دانشگاه‌های معتبر، ایجاد کسب‌وکارهای موفق، نقش‌آفرینی در نظام‌های آموزشی، بهداشتی و تخصصی، و حتی کمک‌رسانی به مهاجران دیگر از مثال‌های معدود برای این درخشش است. این دستاوردها فقط حاصل تلاش فردی نیستند؛ بلکه نشان‌دهنده‌ی توان بالقوه‌ی جامعه‌ی‌ اند که حتی در سخت‌ترین لحظات نیز امید و اراده‌ی پیشرفت را از دست نمی‌دهد.

در کنار تلاش فردی، نقش شبکه‌های حمایتی نیز در موفقیت مهاجران اهمیت حیاتی دارد. نبود حمایت حرفه‌یی، صادقانه و عاری از سیاست می‌تواند مهاجر را در معرض آسیب‌پذیری‌های جدی قرار دهد. در مقابل، زمانی که شبکه‌های سالم و معتبر برای حمایت از مهاجران افغان وجود داشته باشند، حتی بحرانی‌ترین شرایط نیز می‌توانند به فرصت‌های برای رشد تبدیل شوند. حمایت روانی، اجتماعی و حرفه‌یی اگر با صداقت، تخصص و مسوولیت همراه باشد، میتواند مسیر زندگی یک مهاجر را دگرگون کند. وقتی فرد احساس می‌کند تنها نیست، احساس می‌کند دیده می‌شود و ارزشمند است، بسیاری از دشواری‌هایی که پیش‌تر غیرقابل تحمل بودند، به‌صورت طبیعی قابل مدیریت و حتی قابل تبدیل به موفقیت می‌شوند.

به‌همین دلیل است که داستان مهاجرت افغان‌ها را باید فراتر از رنج‌ها دید. این داستان، روایتی از انسان‌هایی است که با وجود دشواری‌های سنگین، توانسته‌اند آینده‌ی تازه بسازند؛ آینده‌ی که در آن تلاش، امید و پیوندهای انسانی راه را روشن می‌کنند. مهاجر افغان، با همه‌ی بارهای گذشته، همچنان قادر است معناهای نو خلق کند، فرصت‌ها را بسازد و در جامعه‌ی جدید بدرخشد. این درخشش تنها موفقیت شخصی نیست بلکه تلاش‌ِ جمعی برای بدست آوردن موفقیت است.

مهاجرتِ افغان‌ها را می‌توان سفری دانست که با دشواری آغاز می‌شود، اما در ادامه با تلاش، همدلی و ایجاد پیوندهای انسانی، معنای تازه‌ی پیدا می‌کند. هر مهاجر، با همه‌ی دردهایی که پشت سر گذاشته، توانایی آن را دارد که آینده‌ی متفاوت بسازد؛ آینده‌ی که در آن امید، کار، دانش و حمایت متقابل، جایگزین ناامنی و تنهایی می‌شود. این مسیر آسان نیست، اما هر قدمی که با آگاهی، مهربانی و شبکه‌های حمایتی برداشته می‌شود، نه تنها زندگی یک فرد، بلکه مسیر یک جامعه‌ی مهاجر را نیز روشن‌تر می‌سازد. مهاجرت برای ما پایان نیست؛ آغاز فرصتی برای ساختن جهانی است که در آن ریشه‌های تازه می‌رویند و انسان دوباره احساس معنا و تعلق را تجربه می‌کند.

وحید جلال زاده

وحید جلال زاده در سال ۱۳۹۳ افغانستان را به مقصد ایالات متحده امریکا ترک کرد. او پس از اتمام دوره ماستری در امریکا، در سال ۱۳۹۵ خورشیدی به کانادا رفت و پس از دریافت دیپلوم در رشته ی مهاجرت کانادا، شامل کار و فعالیت در عرصه ی مهاجرت کانادا شد. جلال زاده پس از سه سال کار در بخش مهاجرت، توانست در ماه سرطان ۱۴۰۰ جواز فعالیت خود را به عنوان مشاور رسمی امور مهاجرت در کانادا از اداره تنظیم کننده فعالیت های مشاورین امور مهاجرت کانادا بدست بیاورد. او دفتر “خدمات مهاجرتی وحید” را در تورونتوی کانادا تاسیس کرد و اکنون یکی از بهترین مشاورین امور مهاجرت در کانادا است. از سال ۱۳۹۷ به اینسو، جلال زاده با ارایه‌ی خدمات و معلومات صادقانه و دقیق، افغان های متعددی مقیم کانادا و بیرون از کانادا را که علاقمند دریافت معلومات دقیق و خدمات صادقانه‌ی مهاجرت بوده اند، کمک کرده است. وحید جلال زاده: بیشتر از ۲۵۰ نوشته در مورد مهاجرت به کانادا روی وبسایت خود به زبان فارسی / دری نشر کرده است. به بیشتر از ۴۳۵۰ پرسشی که ذریعه‌ی تماس‌های تلیفونی، متنی، و ایمیل برایش رسیده اند، پاسخ تفصیلی و کاملاً رایگان ارایه کرده است (۶۰ ماه حدود ۲ میلیون و ۶۲۹ هزار و ۷۴۶ دقیقه می شود؛ هر تماس بگونه‌ی اوسط ۴۰ دقیقه، ۴۳۶۷ ضرب در ۴۰ مساوی می شود به ۱۷۴ هزار و ۶۸۰ دقیقه. بر این اساس، جلال زاده در ۶۰ ماه گذشته، بگونه‌ی اوسط، در هر روز حدود یک و نیم ساعت را برای ارایه معلومات دقیق و کاملاً رایگان صرف کرده است). با ارایه مشاوره‌ی رایگان در ۵ سال گذشته، حدود ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار و ۹۲۵ دالر در اقتصاد افغان های مقیم کانادا و افغانستان صرفه جویی کرده است (بر اساس نرخ معمول فیس وکیل های مهاجرت در کانادا، اوسط فیس هر مشاوره حدود ۲۷۵ دالر تعیین شده است). با آگاهی دهی به زبان ساده و عام فهم در مورد شرکت های غیر مجاز، فعالیت های قاچاقبران انسان، و پیشنهاد های غیر حقیقی که باغ های سرخ و سبز را به افغان ها نشان میدهند، در ابتکار وزارت مهاجرین کانادا و پولیس سرحدی کانادا برای جلوگیری از فریبکاری مهاجرتی مشارکت داشته است. با ارایه معلومات دقیق و درست و آگاهی دهی به وقت، وحید جلال زاده مانع کلاه‌برداری شده و نگذاشته پول های که از فروش خانه و دارایی های افغان ها بدست آمده بوده اند به جیب قاچاقبران انسان بروند. اینگونه، جلال زاده بیشتر از یک میلیون دالر پول افغان ها را از افتیدن به دست فریبکاران نجات داده است. وحید جلال زاده ۱۰ خانواده را در طی مراحل کارهای مهاجرت شان به کانادا به گونه‌ی رضاکار کمک و یاری رسانده است. وحید جلال زاده، به هدف نزدیک ساختن افغان ها در کانادا و استفاده بهتر از منابع موجود برای بهبود وضعیت زندگی افغان های که سالهای متعددی در کانادا بوده اند و افغان های تازه وارد، ابتکارات بیشتری را رویدست دارد. وحید جلال زاده در شهر کابل به دنیا آمده است. او در کودکی علاقۀ زیادی به مطالعه داشت. در عمر ۱۳ سالگی به نوشتن ِ داستان های کوتاه پرداخت، در ۱۷ سالگی آموزشهای ابتدایی فلمسازی را در افغان فلم فرا گرفت، در ۱۹ سالگی بعد از مهاجرت به پاکستان با جمعی از جوانان مهاجر افغان در شهر پشاور، فلم آموزشی یک ساعته ی را به نام “تلاش” کارگردانی نمود، و به عمر ۲۰ سالگی نماینده نشراتی مجله مشعل در پشاور شد. جلال زاده، بعد از برگشت به کابل در سال ۱۳۸۲ به عمر ۲۲ سالگی، برای مدت کوتاهی در بخش تولید رادیوی آرمان در شهر کابل ایفای وظیفه نمود و بعد شامل کار در نهادی شد که به کمک مالی موسسه “حمایت از اطفال” برای اطفال روی سرک صنف های آموزش حرفه برگزار میکرد. کار ِ او با اطفال روی سرک در برنامه های مقطعی و درک او از چالش های جوانان در راستای آموزش و توانمند شدن، توام با تجربه تلخ او از جنگ های داخلی، او را وا داشت تا برای رسیدگی به این چالش ها دنبال راهکاری براید که زمینه سهم مثبت او در جهت دهی فکری جوانان را فراهم سازد. بر این اساس، جلال زاده پس از آموزش های مقدماتی خبرنگاری حرفه یی در نی – حمایت کننده رسانه های آزاد افغانستان در سال ۱۳۸۴ خورشیدی، مجله فانوس را به عنوان پلتفارم یا بستری برای توانمندسازی جوانان بناء گذاشت که تا سال ۱۴۰۰، بیشتر از ۵ هزار جوان به شکل مستقیم و ۳۰ هزار جوان به شکل غیر مستقیم از خدمات آن بهره مند شده اند. وحید جلال زاده، در سال ۱۳۹۰ خورشیدی، در چهارچوب گروه هماهنگی رسانه های افغانستان در برنامۀ موفقی که از جانب دفتر نی – حمایت کننده رسانه های آزاد افغانستان، انترنیوز افغانستان در چهارچوب برنامه امدپ اداره انکشاف بین‌المللی ایالات متحده امریکا حمایت مالی میشد، جهت آگهی دهی و شامل ساختن نظریات خبرنگاران و کارمندان رسانه یی کشور در مسوده قانون حق دسترسی به معلومات و مقرره کار خبرنگاران افغان، با بیشتر از ۱۲۰۰ خبرنگار و کارمند رسانه یی از ۳۴ ولایت کشور، بطور مستقیم کار کرد. جلال زاده، در مدیریت برنامه های مشارکت مدنی و آگهی دهی از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۳ افغانستان، با حمایت مالی نهاد های بین المللی، با حدود ۵۰۰ هزار مستفید شونده به شکل مستقیم و ۵ میلیون مستفید شونده به شکل غیر مستقیم کار نموده است. او در همان سال، به پاس این خدمات، مورد تقدیر و تحسین نماینده خاص سرمنشی ملل متحد در امور افغانستان و پاکستان، و حزب اجماع ملی جوانان افغانستان قرار گرفت. جلال زاده، از طریق کار در نهادهای ملی و بین المللی در داخل کشور به شمول وزارت فواید عامه، همکاری های ایتالیا، اتحادیه اروپا، واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان، و میداییر؛ و در خارج از کشور به شمول سفارت افغانستان در واشنگتن دی سی، اتحادیه تاجران و صنعتگران افغان در ویرجینیا، انجمن انجنیران افغان و افغان اکادمی در امریکا مصدر خدمت به مردم و کشور خود شده است. جلال زاده در بخش های عدالت اجتماعی، سیاست، و مراقبت از اطفال آثار پژوهشی و کتب را نیز از زبان های انگلیسی و اردو به زبان فارسی برگردان نموده است. جلال زاده عضویت اتحادیه ملی خبرنگاران افغانستان، شورای بین المللی جوانان، و انجمن ترجمان های ایالت انتاریو در کانادا را کسب نموده است. وحید جلال زاده متاهل و اداری سه فرزند است. به روز شده در: جدی ۱۴۰۲

یک دیدگاه

  1. سلام اسم من فتح خان است اهل افغانستان هستم فعلا در کابل زندگی میکنم مادر و برا درم در کانا دا زندگی میکنند و کیس که در یافت کر دم از کشور کانادا دو نمبر اسپ یکی Gنمبر ودیگری uci نمبر آیا میتوانم به کانادا بروم

دیدگاه‌تان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *