Photo by D Jonez on Unsplash

نظریه‌ عوامل رانشی و جاذب در مهاجرت

مهاجرت یکی از پدیده‌های محوری تاریخ بشر است که در نیازهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی ریشه دارد. انسان‌ها از دوران باستان تاکنون برای یافتن فرصت‌های بهتر یا فرار از تهدیدها، مکان زندگی خود را تغییر داده‌اند. با پیچیده‌تر شدن جوامع و گسترش ارتباطات جهانی، مهاجرت در قرون اخیر به یکی از موضوعات اصلی مطالعات اجتماعی و سیاست‌گذاری بین‌المللی تبدیل شده است. در این میان، نظریه‌ی “عوامل رانشی و جاذب” یا (Push–Pull Theory) یکی از چارچوب‌های تحلیلی مشهور و پرکاربرد است که مهاجرت را به‌عنوان نتیجه‌ی تعامل میان نیروهای منفی در محل مبدأ و نیروهای مثبت در محل مقصد توضیح می‌دهد. این نظریه نخستین‌بار در دهه ۱۹۶۰ توسط اورت اس لی (Everett S. Lee) در مقاله‌ی مشهور او تحت عنوان “نظریه‌ای در باب مهاجرت” یا (A Theory of Migration) مطرح شد و از آن زمان تاکنون، به‌طور گسترده در مطالعات مهاجرت و سیاست‌گذاری به‌کار می‌رود.

شکل‌گیری نظریه و مبانی آن

اورت لی زمانی این نظریه را ارایه کرد که پژوهش‌های مهاجرتی عمدتاً توصیفی بودند و کمتر به چارچوب‌های نظام‌مند تحلیلی توجه می‌شد. او معتقد بود که مهاجرت، چه در سطح داخلی و چه بین‌المللی، نتیجه‌ی یک فرآیند تصمیم‌گیری است که تحت تاثیر مجموعه‌ای از عوامل قرار دارد. این عوامل را می‌توان به دو دسته‌ی کُلی تقسیم کرد: نخست، عوامل رانشی که مردم را به ترک مبدأ وامی‌دارند؛ و دوم، عوامل جاذب که آنان را به سوی مقصد خاص می‌کشانند. افزون بر این، لی به وجود “موانع” و “عوامل فردی” نیز اشاره کرد که می‌توانند روند مهاجرت را تسهیل یا محدود کنند.

عوامل رانشی شامل شرایط نامطلوبی هستند که در محل مبدأ وجود دارد و به‌گونه‌ای بر زندگی فرد فشار وارد می‌کند که او تصمیم به ترک آنجا می‌گیرد. این شرایط می‌تواند ماهیت اقتصادی داشته باشد، مانند بیکاری، فقر یا کمبود فرصت‌های شغلی؛ یا ماهیت سیاسی، مانند جنگ، بی‌ثباتی، آزار و تعقیب بر مبنای قومیت، مذهب یا گرایش سیاسی را در بر بگیرد. عوامل اجتماعی – فرهنگی از جمله محدودیت آزادی‌های فردی، تبعیض جنسیتی، یا کمبود خدمات آموزشی و بهداشتی نیز می‌توانند نقش رانشی ایفا کنند. برای مثال، در افغانستانِ پس از ۲۰۲۱، تشدید ناامنی، محدودیت شدید بر تحصیل دختران، و کاهش فرصت‌های اقتصادی پس از تغییر رژیم سیاسی از مهم‌ترین عوامل رانشی مهاجرت به‌شمار می‌آیند.

در سوی دیگر، عوامل جاذب شامل شرایط مثبت و مطلوب در محل مقصد هستند که به‌عنوان انگیزه‌ای برای مهاجرت عمل می‌کنند. این شرایط ممکن است شامل دسترسی به بازارِ گسترده‌ترِ کار و مشاغل پردرآمدتر، امنیت و ثبات سیاسی، نظام آموزشی و صحی پیشرفته، آزادی‌های فردی و اجتماعی، یا حضور خانواده و دوستان باشد. در نمونه‌ی افغانستان – کانادا، مهاجران معمولاً به امید دستیابی به آموزش با کیفیت برای فرزندان، امنیت پایدار، فرصت‌های شغلی متنوع و خدمات صحی مناسب تصمیم به مهاجرت می‌گیرند.

تعامل عوامل رانشی و جاذب

نظریه‌ی لی بر این نکته تاکید دارد که مهاجرت بیشتر حاصل ترکیب این دو نوع عامل است. به‌عبارت دیگر، شرایط نامطلوب در مبدأ به‌تنهایی لزوماً منجر به مهاجرت نمی‌شود، مگر اینکه مقصدی با شرایط جاذب قوی در دسترس باشد. به همین ترتیب، وجود فرصت‌های مطلوب در مقصد نیز تنها زمانی موجب مهاجرت می‌شود که افراد در مبدأ با محدودیت‌ها یا فشارهایی روبه‌رو باشند که انگیزه‌ی جابه‌جایی یا نقل مکان را ایجاد کند.

لی علاوه بر عوامل رانشی و جاذب، به “موانع” به پدیده های مانند فاصله‌ی جغرافیایی، هزینه‌های سفر، محدودیت‌های قانونی، و موانع فرهنگی – زبانی اشاره می‌کند که می‌توانند جریان مهاجرت را کاهش دهند یا متوقف سازند. همچنین، عوامل فردی مانند سن، جنسیت، وضعیت تأهل یا حالت مدنی، مهارت‌ها و سطح تحصیلات می‌توانند در تصمیم به مهاجرت و انتخاب مقصد اثرگذار باشند. برای نمونه، فردی با تحصیلات دانشگاهی و آشنایی با زبان محل مقصد ممکن است موانع کمتری فراراه خود داشته باشد و راحت‌تر مهاجرت کند.

کاربرد در سیاست‌گذاری مهاجرت

نظریه‌ی عوامل رانشی و جاذب برای سیاست‌گذاران اهمیت ویژه‌ی دارد. این نظریه به آنان کمک می‌کند دلایل اصلی مهاجرت را شناسایی کرده و سیاست‌هایی متناسب برای مدیریت جریان‌های مهاجرتی تدوین کنند. کشورها می‌توانند با کاهش عوامل رانشی در مناطق مبدأ (مثلاً از طریق همکاری‌های توسعه‌ای) یا تعدیل عوامل جاذب (مانند محدودیت‌های پذیرش نیروی کار) بر حجم و ترکیب مهاجرت اثر بگذارند.

نقد و محدودیت‌ها

با وجود مزایای تحلیلی این نظریه، پژوهشگران بر برخی کاستی‌های آن تاکید کرده‌اند. نخست، این نظریه، گرایشی به ساده‌سازی فرآیند پیچیده‌ی مهاجرت دارد و عوامل ساختاری عمیق‌تری مانند تاریخ استعمار، نابرابری جهانی یا تاثیر سرمایه‌داری جهانی را به‌اندازه‌ی کافی مدنظر قرار نمی‌دهد. دوم، نقش شبکه‌های اجتماعی مهاجران، که در نظریه‌های مدرن مانند “نظریه‌ی‌ شبکه‌های مهاجرتی” به‌خوبی توضیح داده می‌شود، در چارچوب نظریه‌ی لی کم‌رنگ است. سوم، تصمیم مهاجرت همیشه عقلانی و اقتصادی نیست و می‌تواند تحت تأثیر احساسات، هویت فرهنگی، و شرایط غیرقابل پیش‌بینی قرار گیرد.

جایگاه نظریه‌ی لی در پژوهش‌های امروز

امروز، نظریه‌ی عوامل رانشی و جاذب همچنان به‌عنوان نقطه‌ی آغاز برای تحلیل مهاجرت مورد استفاده است، اما این نظریه معمولاً در کنار نظریه‌های دیگر به‌کار می‌رود تا تصویری جامع‌تر بدست آید. برای مثال، پژوهشگران ممکن است این چارچوب را با نظریه‌ی سیستم جهانی برای تحلیل ریشه‌های اقتصادی مهاجرت یا با نظریه‌ی سرمایه اجتماعی برای بررسی نقش روابط انسانی ترکیب کنند تا نتایج جامع‌تری بدست بیاورند.

نتیجه‌گیری

نظریه‌ی عوامل رانشی و جاذب چارچوبی ساده اما قدرتمند برای فهمِ انگیزه‌های مهاجرت فراهم می‌کند. این نظریه با تمرکز بر تعامل شرایط منفی مبدأ و شرایط مثبت مقصد، به ما کمک می‌کند تصامیم مهاجرتی را در بافت منطقی و قابل پیش‌بینی قرار دهیم. با این حال، برای تحلیل دقیق‌تر، به‌ویژه در دنیای پیچیده‌ی امروز که مهاجرت تحت تاثیر جهانی‌شدن، بحران‌های محیط‌ زیستی و تحولات سیاسی سریع قرار دارد، استفاده از آن در کنار سایر نظریه‌ها و داده‌های میدانی ضروری است.

 

Lee, E. S. (1966). A theory of migration. Demography, 3(۱), ۴۷–۵۷. https://doi.org/10.2307/2060063

Castles, S., de Haas, H., & Miller, M. J. (2014). The age of migration: International population movements in the modern world (5th ed.). Palgrave Macmillan.

Massey, D. S., Arango, J., Hugo, G., Kouaouci, A., Pellegrino, A., & Taylor, J. E. (1993). Theories of international migration: A review and appraisal. Population and Development Review, 19(۳), ۴۳۱–۴۶۶. https://doi.org/10.2307/2938462

Skeldon, R. (2014). Migration: A global perspective (2nd ed.). Routledge.

Harris, J. R., & Todaro, M. P. (1970). Migration, unemployment and development: A two-sector analysis. American Economic Review, 60(1), 126–۱۴۲.

Massey, D. S., Arango, J., Hugo, G., Kouaouci, A., Pellegrino, A., & Taylor, J. E. (1993). Theories of international migration: A review and appraisal. Population and Development Review, 19(3), 431–۴۶۶. https://doi.org/10.2307/2938462

Todaro, M. P., & Smith, S. C. (2015). Economic development (12th ed.). Pearson Education.

 

وحید جلال زاده

وحید جلال زاده در سال ۱۳۹۳ افغانستان را به مقصد ایالات متحده امریکا ترک کرد. او پس از اتمام دوره ماستری در امریکا، در سال ۱۳۹۵ خورشیدی به کانادا رفت و پس از دریافت دیپلوم در رشته ی مهاجرت کانادا، شامل کار و فعالیت در عرصه ی مهاجرت کانادا شد. جلال زاده پس از سه سال کار در بخش مهاجرت، توانست در ماه سرطان ۱۴۰۰ جواز فعالیت خود را به عنوان مشاور رسمی امور مهاجرت در کانادا از اداره تنظیم کننده فعالیت های مشاورین امور مهاجرت کانادا بدست بیاورد. او دفتر “خدمات مهاجرتی وحید” را در تورونتوی کانادا تاسیس کرد و اکنون یکی از بهترین مشاورین امور مهاجرت در کانادا است. از سال ۱۳۹۷ به اینسو، جلال زاده با ارایه‌ی خدمات و معلومات صادقانه و دقیق، افغان های متعددی مقیم کانادا و بیرون از کانادا را که علاقمند دریافت معلومات دقیق و خدمات صادقانه‌ی مهاجرت بوده اند، کمک کرده است. وحید جلال زاده:بیشتر از ۲۵۰ نوشته در مورد مهاجرت به کانادا روی وبسایت خود به زبان فارسی / دری نشر کرده است. به بیشتر از ۴۳۵۰ پرسشی که ذریعه‌ی تماس‌های تلیفونی، متنی، و ایمیل برایش رسیده اند، پاسخ تفصیلی و کاملاً رایگان ارایه کرده است (۶۰ ماه حدود ۲ میلیون و ۶۲۹ هزار و ۷۴۶ دقیقه می شود؛ هر تماس بگونه‌ی اوسط ۴۰ دقیقه، ۴۳۶۷ ضرب در ۴۰ مساوی می شود به ۱۷۴ هزار و ۶۸۰ دقیقه. بر این اساس، جلال زاده در ۶۰ ماه گذشته، بگونه‌ی اوسط، در هر روز حدود یک و نیم ساعت را برای ارایه معلومات دقیق و کاملاً رایگان صرف کرده است). با ارایه مشاوره‌ی رایگان در ۵ سال گذشته، حدود ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار و ۹۲۵ دالر در اقتصاد افغان های مقیم کانادا و افغانستان صرفه جویی کرده است (بر اساس نرخ معمول فیس وکیل های مهاجرت در کانادا، اوسط فیس هر مشاوره حدود ۲۷۵ دالر تعیین شده است). با آگاهی دهی به زبان ساده و عام فهم در مورد شرکت های غیر مجاز، فعالیت های قاچاقبران انسان، و پیشنهاد های غیر حقیقی که باغ های سرخ و سبز را به افغان ها نشان میدهند، در ابتکار وزارت مهاجرین کانادا و پولیس سرحدی کانادا برای جلوگیری از فریبکاری مهاجرتی مشارکت داشته است. با ارایه معلومات دقیق و درست و آگاهی دهی به وقت، وحید جلال زاده مانع کلاه‌برداری شده و نگذاشته پول های که از فروش خانه و دارایی های افغان ها بدست آمده بوده اند به جیب قاچاقبران انسان بروند. اینگونه، جلال زاده بیشتر از یک میلیون دالر پول افغان ها را از افتیدن به دست فریبکاران نجات داده است. وحید جلال زاده ۱۰ خانواده را در طی مراحل کارهای مهاجرت شان به کانادا به گونه‌ی رضاکار کمک و یاری رسانده است.وحید جلال زاده، به هدف نزدیک ساختن افغان ها در کانادا و استفاده بهتر از منابع موجود برای بهبود وضعیت زندگی افغان های که سالهای متعددی در کانادا بوده اند و افغان های تازه وارد، ابتکارات بیشتری را رویدست دارد. وحید جلال زاده در شهر کابل به دنیا آمده است. او در کودکی علاقۀ زیادی به مطالعه داشت. در عمر ۱۳ سالگی به نوشتن ِ داستان های کوتاه پرداخت، در ۱۷ سالگی آموزشهای ابتدایی فلمسازی را در افغان فلم فرا گرفت، در ۱۹ سالگی بعد از مهاجرت به پاکستان با جمعی از جوانان مهاجر افغان در شهر پشاور، فلم آموزشی یک ساعته ی را به نام “تلاش” کارگردانی نمود، و به عمر ۲۰ سالگی نماینده نشراتی مجله مشعل در پشاور شد. جلال زاده، بعد از برگشت به کابل در سال ۱۳۸۲ به عمر ۲۲ سالگی، برای مدت کوتاهی در بخش تولید رادیوی آرمان در شهر کابل ایفای وظیفه نمود و بعد شامل کار در نهادی شد که به کمک مالی موسسه “حمایت از اطفال” برای اطفال روی سرک صنف های آموزش حرفه برگزار میکرد. کار ِ او با اطفال روی سرک در برنامه های مقطعی و درک او از چالش های جوانان در راستای آموزش و توانمند شدن، توام با تجربه تلخ او از جنگ های داخلی، او را وا داشت تا برای رسیدگی به این چالش ها دنبال راهکاری براید که زمینه سهم مثبت او در جهت دهی فکری جوانان را فراهم سازد. بر این اساس، جلال زاده پس از آموزش های مقدماتی خبرنگاری حرفه یی در نی – حمایت کننده رسانه های آزاد افغانستان در سال ۱۳۸۴ خورشیدی، مجله فانوس را به عنوان پلتفارم یا بستری برای توانمندسازی جوانان بناء گذاشت که تا سال ۱۴۰۰، بیشتر از ۵ هزار جوان به شکل مستقیم و ۳۰ هزار جوان به شکل غیر مستقیم از خدمات آن بهره مند شده اند. وحید جلال زاده، در سال ۱۳۹۰ خورشیدی، در چهارچوب گروه هماهنگی رسانه های افغانستان در برنامۀ موفقی که از جانب دفتر نی – حمایت کننده رسانه های آزاد افغانستان، انترنیوز افغانستان در چهارچوب برنامه امدپ اداره انکشاف بین‌المللی ایالات متحده امریکا حمایت مالی میشد، جهت آگهی دهی و شامل ساختن نظریات خبرنگاران و کارمندان رسانه یی کشور در مسوده قانون حق دسترسی به معلومات و مقرره کار خبرنگاران افغان، با بیشتر از ۱۲۰۰ خبرنگار و کارمند رسانه یی از ۳۴ ولایت کشور، بطور مستقیم کار کرد. جلال زاده، در مدیریت برنامه های مشارکت مدنی و آگهی دهی از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۳ افغانستان، با حمایت مالی نهاد های بین المللی، با حدود ۵۰۰ هزار مستفید شونده به شکل مستقیم و ۵ میلیون مستفید شونده به شکل غیر مستقیم کار نموده است. او در همان سال، به پاس این خدمات، مورد تقدیر و تحسین نماینده خاص سرمنشی ملل متحد در امور افغانستان و پاکستان، و حزب اجماع ملی جوانان افغانستان قرار گرفت. جلال زاده، از طریق کار در نهادهای ملی و بین المللی در داخل کشور به شمول وزارت فواید عامه، همکاری های ایتالیا، اتحادیه اروپا، واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان، و میداییر؛ و در خارج از کشور به شمول سفارت افغانستان در واشنگتن دی سی، اتحادیه تاجران و صنعتگران افغان در ویرجینیا، انجمن انجنیران افغان و افغان اکادمی در امریکا مصدر خدمت به مردم و کشور خود شده است. جلال زاده در بخش های عدالت اجتماعی، سیاست، و مراقبت از اطفال آثار پژوهشی و کتب را نیز از زبان های انگلیسی و اردو به زبان فارسی برگردان نموده است. جلال زاده عضویت اتحادیه ملی خبرنگاران افغانستان، شورای بین المللی جوانان، و انجمن ترجمان های ایالت انتاریو در کانادا را کسب نموده است. وحید جلال زاده متاهل و اداری سه فرزند است. به روز شده در: جدی ۱۴۰۲

دیدگاه‌تان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *