چرا در کانادا کنترول اولادهای خود را از دست میدهیم؟

یکی از دردسر ها و نگرانی های جدی برای پدر و مادر های افغان که به کانادا می آیند تربیه اولادها – به خصوص دختران شان – است. قضایای جرمی نیز در این مورد در کانادا ثبت شده اند. در سال ۲۰۱۲ پدر، مادر و پسر یک خانواده‌ی افغان دست به‌هم داده و سه دختر نوجوان خانه را در یک توطئه‌ی سنجیده شده کُشتند. این خانواده‌ی افغان دختران شان را به خاطری کُشتند که آنها به خواست خود با دوستان خود گشت‌وگذار داشتند، به انتخاب خود لباس می‌پوشیدند، و با استفاده از انترنت آنلاین میشدند. خلاصه‌ی قضیه این است که دختران ِ خانواده کشته شدند و قاتلین بازداشت و محاکمه و مجازات گردیدند.

خانواده‌های زیادی از کشورهای مختلف در کانادا هستند که محافظه کار و یا به اصطلاح قیدگیر یوده اند و با آمدن در کانادا در مورد چگونگی تربیه اولادهای خود به مشکلات جدی مواجه شده اند. در روی دیگر اما، خانواده‌های زیادی هم که توانسته اند بافت‌های اجتماعی و فهم ِ پروسه های معمول ادغام در جامعه‌ی کانادایی را به خوبی درک و تحلیل کنند، توانسته اند از این مسیر پُرچالش به آسانی بگذرند و در تربیه‌ و پرورش فرزندان خود دچار سردرگمی و بیچاره‌گی نشوند.
مشکل اساسی چیست؟
بحث تربیه‌ی خوب ِ نوجوان های خانواده پیچیده و  وابسته به طرز فکر هر شخص است؛ و میتواند ابعاد زیادی داشته باشد، اما فاصله‌ی روزافزون میان والدین و فرزندان خانواده، مشکل اساسی این ماجرا است و از میان برداشتن ِ این فاصله میتواند کلید اصلی حل این معما باشد.
چه عواملی در ایجاد این فاصله نقش دارند؟
فاصله‌ی فرهنگی
یکی از عوامل مهمی که میتواند دانسته و یا ندانسته فرزندان نوجوان را از محیط ِ به اصطلاح امنِ پدرومادر دور بسازد، “فاصله‌ی فرهنگی” میان والدین و فرزندان است.
وقتی پدر و مادر های افغان به کانادا می آیند، معمولاً در قفس فرهنگ و سنت های افغانستان زندانی می مانند و تفاوت های جامعه در عرصه‌های مختلف زندگی در کانادا را درک نمی کنند. این والدین معمولاً انتظار دارند نوجوان‌های شان عین معیارها، هنجارها و ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی را که در افغانستان داشتند، در کانادا هم بدون چون و چرا باید عملی کنند. در بیشتر موارد، این انتظار دور از واقعیت های زندگی در کانادا است. نوجوانی که همه‌ی فعالیت های روزمره اش در افغانستان بر اساس یک فرهنگ مشخص و همه پسند در شهر خودش تنظیم شده بود، امروز در کانادا در معرض جامعه‌ی قرار گرفته که صدها فرهنگ کاملاً از هم متفاوت را در یک زمان و در یک مکان گردهم آورده و در خود جای داده است. قرار گرفتن در معرض این همه تفاوت ها، پرسش‌های بیشماری را در ذهن فرزندان شما به وجود می‌آورد که همه به پاسخ‌های توضیحی و منطقی نیازمندند.
فاصله‌ی فکری
یکی دیگر از چالش های فراراه نوجوان های تازه وارد به کانادا، فکر بسته‌ و ناقابل تغییر و ناقابل اصلاح والدین شان است.  پدر و مادر های افغان معمولاً وقتی به کانادا و یا امریکا می آیند قبل از اینکه معلومات و درک واقعی از حقایق جامعه در کانادا و یا امریکا داشته باشند، فکر میکنند جامعه‌ی کانادایی دشمن خودشان، فرزندان و دین و فرهنگ شان است. این برداشت معمولاً استوار بر تحلیل های سطحی و نادرست ِ شنیده‌شده از دوست و رفیق و اقارب است، و نه مبتنی بر معلومات معتبر و حقیقی از جامعه. بسته ماندن در چهارچوب‌ فکری و روایت‌های نادرست فرهنگی و دینی بیشتر در ایجاد این فاصله میان فرزندان نوجوان و والدین کمک میکند.
آگاهی از مسایل روز
عقب‌مانی و یا بیخبری از اخبار، وقایع، اتفاق ها و پیشرفت های که بیشتر توجه نوجوان ها را جلب میکنند دلیل دیگری برای ایجاد این فاصله است. نوجوان های خانواده با گذشت هر روز در معرض معلومات جدیدتر و بیشتر قرار میگیرند اما والدین برای جذب این معلومات علاقمندی کمتری نشان میدهند و هر روز ناخواسته ویا ناخودآگاهانه فاصله میان خود و فرزندان نوجوان خانواده را بیشتر میسازند. بگونه‌ی مثال، وقتی والدین آوازخوان های مشهور کانادایی و یا امریکایی را نمی شناسند و در مورد آهنگ های مورد علاقه‌ی فرزند نوجوان خود علاقمندی نشان نمیدهند و معلومات نمیداشته باشند، نوجوان ِ خانواده علاقمندی گفتوگو با پدرومادر را در این مورد از دست میدهد و تلاش میکند با کسی صحبت کند که گفته ها و فکر او را بفهمد و گپی برای گفتوگو در این مورد داشته باشد. این مثال، تنها یک نمونه از ده ها موردی است که میتواند روی ایجاد فاصله‌ میان والدین و نوجوان تاثیرگذار باشد.
مشغولیت بیش از حد
والدین، به دلیل این که مشغول روزمره‌ زده‌گی زندگی جدید در کانادا می شوند، فرصت نمی یابند تا با مطالعه و آموزش مسایل روز بتوانند فاصله میان خود و فرزندان نوجوان خود را کاهش بدهند.
معمولاً مشکلاتی مانند افسرده‌گی دوری از وطن و حلقه‌ی خانواده و دوستان؛ ندانستن زبان و هنجار های اجتماعی در کانادا، شوک فرهنگی، و محدودیت های اقتصادی مانع آنها برای آموزش و آگاهی از مسایلی می شود که مورد توجه نوجوان‌های خانواده قرار دارند. اینگونه، علاقمندی نوجوان برای گفتوگو‌های روزمره و تامین ارتباط با والدین به سرعت کاهش می یابد و در نتیجه فاصله میان والدین و نوجوان‌های خانواده به‌گونه‌ی روزافزون بیشتر میشود.
سیاست های “خورد و کلان” افغانی
پدرومادرها ممکن طفلی را که در افغانستان از هیچ حق، امکانات و امنیت فزیکی و روانی برخوردار نبود توانسته باشند زیر بار سیاست های تهدیدآمیز افغانی مطیع و فرمانبردار نگهدارند، اما در کانادا رویهمرفته هر روزی که نوجوان ِ خانواده‌ در مورد حقوق و امنیتی که دولت کانادا برایش فراهم میکند می آموزد، سیاست های بی اساس و بی محدوده‌ی والدین را زیر سوال می‌برد. هرچند ممکن است از روی احترامی که به پدرومادر دارد، روبه‌روی آنها نه ایستد، اما با گذشت هر روز از اعتماد و احترام پدرومادر کاسته می شود و اینگونه، فاصله میان والدین و نوجوان بیشتر و بیشتر میگردد.
دیگر عقل کُل نیستید
والدین در افغانستان معمولاً برای فرزندان نوجوان خود عقل کُل و الگوی سنتی – و گاهی اجباری – بوده اند. ممکن در داخل افغانستان که بیشتر مردم از سواد خوب برخوردار نیستند، سطح مطالعه به گونه‌ی قابل توجهی پایین است، و در یک شهر معمولاً همه یک دین و یک فرهنگ و عین سنت و رسم دارند، عقل کُل و الگوی نوجوان های خانواده شدن ظاهراً کار بسیار مشکلی نباشد، اما در کانادا که نرخ سواد ۹۹ فیصد است و این کشور خانه‌ی ده‌ها دین و مذهب و صدها خورده فرهنگ است، برای عقل کُل و الگو شدن، نیاز به تلاش، کار و زحمت قابل توجهی است. برخورد ناآگاهانه و غیرمسوولانه با این موضوع، اعتماد و اعتبار پدرومادر را به شدت کاهش میدهد و منتج به ایجاد فاصله میان پدرومادر و فرزند نوجوان میشود‌‌.
چند اقدام مفید را اینجا ارایه میکنم، اما این بحث پیچیده‌گی های زیادی دارد و ممکن است بادرنظرداشت وضعیت و شرایط متفاوت خانواده ها؛ به تدابیر و اقدامات متفاوت و یا بیشتر نیاز باشد.
– فرزند نوجوان تان را نترسانید
سیاست های کلیشه‌یی پدری-مادری افغانی را کنار بگذارید و با تامین رابطه‌ی دوستانه و رفیقانه اجازه دهید نوجوان شما در هر موردی آزادانه با شما صحبت کند.
– به او وقت بدهید
حد اقل هفته‌ی چهار روز، و روزانه حد اقل یک ساعت را به گونه‌ی با فرزند نوجوان تان بگذرانید که فرزند شما زمینه‌ی صحبت و شریک ساختن کارکردهای جریان هفته‌ی خود را با شما بدست بیاورد.
– به او گوش دهید
شنونده‌ی خوب باشید و بگذارید نوجوانِ شما راحت و با اعتماد کامل – بدون اینکه فکر کند قضاوتش میکنید – با شما صحبت کند.
– در فعالیت های مورد علاقه اش او را همراهی کنید
اگر میخواهد ورزش کند با او ورزش کنید‌ اگر به فوتبال و یا بسکتبال؛ و یا هم هنر یا ساینس علاقمندی دارد، تا حد ممکن با او همکار و همراه شوید و تشویق اش کنید.
– در مورد تفاوت های فرهنگی و اجتماعی با او صحبت کنید
قرارگرفتن در معرض ده‌ها فرهنگ در محیط مکتب و یا اجتماع، میتواند برداشت ها و معلومات فرزند شما در مورد فرهنگ افغانستان را به چالش بکشد. در مورد تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی برایش توضیح دهید. واقعگرایی شما در این مورد – و پذیرفتن ِ خوبی و بدی فرهنگ ها و رسوم مختلف – میتواند احترام و اعتبار شما را نزد فرزند شما بیشتر بسازد.
– در بحث دین و مذهب، فکر باز داشته باشید
فرزند شما در مکتب و نشست و برخواست های اجتماعی معمولاً با صنفی ها و دوستانی از ادیان مختلف برمیخورد. مواجه شدن با این معلومات، میتواند هرروز طفل شما را با ده ها پرسش در مورد تفاوت های دینی و مذهبی و خوبی و بدی آنها به خانه بفرستد. پرسش های او را با “همیطور است دگه” پاسخ ندهید. تا جایی که میدانید، توضیح دهید و یا در مورد موضوع معلومات تان را بیشتر بسازید تا بحث های سازنده‌تری را شکل بدهید.
– صادق باشید
در بحث و گفتگوهای که با فرزند تان میداشته باشید، تا حدی که معلومات دارید، توضیح دهید، اما اگر چیزی را نمیدانید، با فرزندتان صادق باشید. بگویید در این مورد نمیدانید و پس از تکمیل معلومات تان در این مورد، دوباره روی موضوع صحبت خواهید کرد. از اینکه در مورد مشخصی معلومات کافی ندارید، نترسید و نشرمید. با او صادق باشید. اینگونه اعتماد و اعتبار شما نزدش بیشتر می شود.
به نظر شما چه موارد دیگری هستند که مادروپدر های تازه وارد باید برای نگهداشت رابطه‌ی خوب با فرزندان نوجوان خود میتوانند به آنها توجه کنند؟ دیدگاه خود را بنویسید.
وحید جلال زاده

وحید جلال زاده در سال ۱۳۹۳ افغانستان را به مقصد ایالات متحده امریکا ترک کرد. او پس از اتمام دوره ماستری در امریکا، در سال ۱۳۹۵ خورشیدی به کانادا رفت و پس از دریافت دیپلوم در رشته ی مهاجرت کانادا، شامل کار و فعالیت در عرصه ی مهاجرت کانادا شد. جلال زاده پس از سه سال کار در بخش مهاجرت، توانست در ماه سرطان ۱۴۰۰ جواز فعالیت خود را به عنوان مشاور رسمی امور مهاجرت در کانادا از اداره تنظیم کننده فعالیت های مشاورین امور مهاجرت کانادا بدست بیاورد. او دفتر “خدمات مهاجرتی وحید” را در تورونتوی کانادا تاسیس کرد و اکنون یکی از بهترین مشاورین امور مهاجرت در کانادا است. از سال ۱۳۹۷ به اینسو، جلال زاده با ارایه‌ی خدمات و معلومات صادقانه و دقیق، افغان های متعددی مقیم کانادا و بیرون از کانادا را که علاقمند دریافت معلومات دقیق و خدمات صادقانه‌ی مهاجرت بوده اند، کمک کرده است. وحید جلال زاده: بیشتر از ۲۵۰ نوشته در مورد مهاجرت به کانادا روی وبسایت خود به زبان فارسی / دری نشر کرده است. به بیشتر از ۴۳۵۰ پرسشی که ذریعه‌ی تماس‌های تلیفونی، متنی، و ایمیل برایش رسیده اند، پاسخ تفصیلی و کاملاً رایگان ارایه کرده است (۶۰ ماه حدود ۲ میلیون و ۶۲۹ هزار و ۷۴۶ دقیقه می شود؛ هر تماس بگونه‌ی اوسط ۴۰ دقیقه، ۴۳۶۷ ضرب در ۴۰ مساوی می شود به ۱۷۴ هزار و ۶۸۰ دقیقه. بر این اساس، جلال زاده در ۶۰ ماه گذشته، بگونه‌ی اوسط، در هر روز حدود یک و نیم ساعت را برای ارایه معلومات دقیق و کاملاً رایگان صرف کرده است). با ارایه مشاوره‌ی رایگان در ۵ سال گذشته، حدود ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار و ۹۲۵ دالر در اقتصاد افغان های مقیم کانادا و افغانستان صرفه جویی کرده است (بر اساس نرخ معمول فیس وکیل های مهاجرت در کانادا، اوسط فیس هر مشاوره حدود ۲۷۵ دالر تعیین شده است). با آگاهی دهی به زبان ساده و عام فهم در مورد شرکت های غیر مجاز، فعالیت های قاچاقبران انسان، و پیشنهاد های غیر حقیقی که باغ های سرخ و سبز را به افغان ها نشان میدهند، در ابتکار وزارت مهاجرین کانادا و پولیس سرحدی کانادا برای جلوگیری از فریبکاری مهاجرتی مشارکت داشته است. با ارایه معلومات دقیق و درست و آگاهی دهی به وقت، وحید جلال زاده مانع کلاه‌برداری شده و نگذاشته پول های که از فروش خانه و دارایی های افغان ها بدست آمده بوده اند به جیب قاچاقبران انسان بروند. اینگونه، جلال زاده بیشتر از یک میلیون دالر پول افغان ها را از افتیدن به دست فریبکاران نجات داده است. وحید جلال زاده ۱۰ خانواده را در طی مراحل کارهای مهاجرت شان به کانادا به گونه‌ی رضاکار کمک و یاری رسانده است. وحید جلال زاده، به هدف نزدیک ساختن افغان ها در کانادا و استفاده بهتر از منابع موجود برای بهبود وضعیت زندگی افغان های که سالهای متعددی در کانادا بوده اند و افغان های تازه وارد، ابتکارات بیشتری را رویدست دارد. وحید جلال زاده در شهر کابل به دنیا آمده است. او در کودکی علاقۀ زیادی به مطالعه داشت. در عمر ۱۳ سالگی به نوشتن ِ داستان های کوتاه پرداخت، در ۱۷ سالگی آموزشهای ابتدایی فلمسازی را در افغان فلم فرا گرفت، در ۱۹ سالگی بعد از مهاجرت به پاکستان با جمعی از جوانان مهاجر افغان در شهر پشاور، فلم آموزشی یک ساعته ی را به نام “تلاش” کارگردانی نمود، و به عمر ۲۰ سالگی نماینده نشراتی مجله مشعل در پشاور شد. جلال زاده، بعد از برگشت به کابل در سال ۱۳۸۲ به عمر ۲۲ سالگی، برای مدت کوتاهی در بخش تولید رادیوی آرمان در شهر کابل ایفای وظیفه نمود و بعد شامل کار در نهادی شد که به کمک مالی موسسه “حمایت از اطفال” برای اطفال روی سرک صنف های آموزش حرفه برگزار میکرد. کار ِ او با اطفال روی سرک در برنامه های مقطعی و درک او از چالش های جوانان در راستای آموزش و توانمند شدن، توام با تجربه تلخ او از جنگ های داخلی، او را وا داشت تا برای رسیدگی به این چالش ها دنبال راهکاری براید که زمینه سهم مثبت او در جهت دهی فکری جوانان را فراهم سازد. بر این اساس، جلال زاده پس از آموزش های مقدماتی خبرنگاری حرفه یی در نی – حمایت کننده رسانه های آزاد افغانستان در سال ۱۳۸۴ خورشیدی، مجله فانوس را به عنوان پلتفارم یا بستری برای توانمندسازی جوانان بناء گذاشت که تا سال ۱۴۰۰، بیشتر از ۵ هزار جوان به شکل مستقیم و ۳۰ هزار جوان به شکل غیر مستقیم از خدمات آن بهره مند شده اند. وحید جلال زاده، در سال ۱۳۹۰ خورشیدی، در چهارچوب گروه هماهنگی رسانه های افغانستان در برنامۀ موفقی که از جانب دفتر نی – حمایت کننده رسانه های آزاد افغانستان، انترنیوز افغانستان در چهارچوب برنامه امدپ اداره انکشاف بین‌المللی ایالات متحده امریکا حمایت مالی میشد، جهت آگهی دهی و شامل ساختن نظریات خبرنگاران و کارمندان رسانه یی کشور در مسوده قانون حق دسترسی به معلومات و مقرره کار خبرنگاران افغان، با بیشتر از ۱۲۰۰ خبرنگار و کارمند رسانه یی از ۳۴ ولایت کشور، بطور مستقیم کار کرد. جلال زاده، در مدیریت برنامه های مشارکت مدنی و آگهی دهی از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۳ افغانستان، با حمایت مالی نهاد های بین المللی، با حدود ۵۰۰ هزار مستفید شونده به شکل مستقیم و ۵ میلیون مستفید شونده به شکل غیر مستقیم کار نموده است. او در همان سال، به پاس این خدمات، مورد تقدیر و تحسین نماینده خاص سرمنشی ملل متحد در امور افغانستان و پاکستان، و حزب اجماع ملی جوانان افغانستان قرار گرفت. جلال زاده، از طریق کار در نهادهای ملی و بین المللی در داخل کشور به شمول وزارت فواید عامه، همکاری های ایتالیا، اتحادیه اروپا، واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان، و میداییر؛ و در خارج از کشور به شمول سفارت افغانستان در واشنگتن دی سی، اتحادیه تاجران و صنعتگران افغان در ویرجینیا، انجمن انجنیران افغان و افغان اکادمی در امریکا مصدر خدمت به مردم و کشور خود شده است. جلال زاده در بخش های عدالت اجتماعی، سیاست، و مراقبت از اطفال آثار پژوهشی و کتب را نیز از زبان های انگلیسی و اردو به زبان فارسی برگردان نموده است. جلال زاده عضویت اتحادیه ملی خبرنگاران افغانستان، شورای بین المللی جوانان، و انجمن ترجمان های ایالت انتاریو در کانادا را کسب نموده است. وحید جلال زاده متاهل و اداری سه فرزند است. به روز شده در: جدی ۱۴۰۲

2 دیدگاه

  1. ضمن عرض سلام برای تان آرزوی موفقیت می کنم
    من مدت تقریبا یکسال می شود همرای فامیل هستم کار مناسب ندارم فرزندان من مصروف درس هستند من در یک کمپنی کار میکنم کار شاقه است از مزد مروج ابتدایی مستفید میشم لایسنس موتر دارم اما موتر ندارم دنبال کار بهتر هستم شما میتوانید راهنمایی ام کنید.
    تشکر از شما

  2. محمد مسعود محمدی

    با عرض سلام تشکر از معلومات خیلی مفید تان ،موضوعی که شما بیان کردید تنها برای کشورهای غربی و پیشرفته نیست این مشکل حتا در افغانستان و کشورهای درجه سوم هم وجود دارد صرف با کمی تفاوت به طور مثال در افغانستان اگثر قشر جوان به تکنالوژی علاقه دارند و از آن استفاده می‌کنند اما یک قسمتی بزرگی از والدین به این موضوع حساسیت دارند و نمی خواهند پسران و دختران شان از آن استفاده نمایند که باعث جدایی و حدم احترام به فامیل به میان بیاید…

دیدگاه تان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

رفتن به نوار ابزار