تعدادی از عزیزانی که به عنوان داماد تازه به کانادا آمده اند از برخورد خانم و خانواده ی خانم خود شکایت دارند و میترسند توسط خانم و یا خانواده ی خانم خود از کانادا اخراج شوند. از اینرو، شب و روز در دلهره گی، ناراحتی و ناآرامی بسر می برند و نگران ِ اخراج شدن خود از کانادا هستند.
در حدود یک سال اخیر بیشتر از ۱۰ تازه داماد در مورد مشکلات و بلاتکلیفی قانونی خود با من تماس گرفته خواستار معلومات شده اند.
این پُست را میگذارم تا تمام جوانان و تازه دامادان ما که کانادا آمده اند و یا در آینده می آیند در این مورد بدانند، برای حل مشکلات خود منطقی و با خودنسردی فکر کنند و زندگی خود را به خطر مواجه نسازند.
فشارهای فرهنگی
یکی از چالش های عمده فراراه تازه دامادان، تفاوت های فرهنگی است. دختری که در کانادا بزرگ شده و پسری که تمام جوانی اش در افغانستان گذشته است به احتمال زیاد با تفاوت های قابل بحث فرهنگی مواجه می شوند. پسر در افغانستان پیوسته از غیرت افغانی و ناموس داری شنیده و دختر در زندگی کانادا با آزادی اندیشه و بیان بزرگ شده. در موارد زیادی ممکن است آزادفکری و تصمیم گیری مستقلانه ی زن برای شوهر نافرمانی و از دست رفتن ِ زن معلوم شود؛ و در موارد دیگر، غیرت و انتظارهای سنتی و فرهنگی مرد از زن، کهنه فکری شوهر محسوب گردد. هرچند خانواده های هم در کانادا هستند که چه از دید فرهنگ، سنت ها، رسوم، عنعنات، رواج و پوشش با زندگی افغانستان بسیار نزدیک هستند اما در کُل، وقتی پسری از افغانستان به ازدواج با دختری که بزرگ شده ی کانادا است و برای زندگی در کانادا راضی می شود، باید آماده ی زندگی در کانادا باشد. نه تنها از همسر، بلکه از هیچ کسی انتظار ِ رعایت صد درصدی فرهنگ و سنت های مرسوم در افغانستان را نداشته باشد. محیط زندگی کانادا و افغانستان زمین و آسمان فرق دارد. در افغانستان احتمالاً پوشش های سنتی و اسلامی نماد اخلاق زن است. در کانادا و امریکا چنین نیست. در این کشور ها کردار زن بیشتر از پوشش او بیانگر چگونگی اخلاق زن است. به این معنا که ممکن است شما زنی را با آستین ها و دامن کوتاه و نسبتاً چسب ببینید اما اگر به حریم خصوصی و شخصیت وی حتی با خیره کردن ِ چشم های تان تجاوز کنید، انتظار حد اقل ولچک خوردن، یک قهوه تلخ ماموریت پولیس و ثبت نام شما در ریکارد پولیس را داشته باشید. احتمالاً در شرایط سخت تر، به محکمه حضور خواهید یافت. منظورم اینکه، همینکه کانادا می آیید، اگر ۲۰ درصد روی پوشش همسر تان تمرکز کردید، ۸۰ فیصد روی شخصیت، محبت، رفتار، کردار، اخلاق و برخورد وی توجه و تمرکز کنید تا با شناخت بیشتر از او زندگی تان را بهتر مدیریت کنید. از جانب دیگر، سیاست ِ مردانه ی افغان ها بصورت عموم میان خانواده ها در کانادا جایگاه قابل پذیرشی ندارد. در کانادا زن و شوهر مانند دو شریک و همسر باهم زندگی میکنند نه مانند آمر و مامور. تازه داماد هرچه زودتر به فرهنگ زندگی کانادا خودش را آشنا بسازد زندگی به همان اندازه زودتر برای خودش و همسرش راحت تر می شود.
فشار های روحی و روانی
پنج سال نخست برای تعدادی از تازه دامادهایی که به کانادا می آیند، به دلیل آغاز زندگی در محیط و فرهنگ ناشناخته، و دور شدن از خانواده و دوستان دشوار و سخت می گذرد. متاسفانه تعدادی از خانواده ها به هر دلیلی تلاش می کنند با مداخله در زندگی زن و شوهر، داماد را در کنترل خودشان نگهدارند. این امر در بسیاری از موارد فضا را بالای تازه داماد سخت و خفقان آور می سازد. تازه داماد شاهد ظلم آشکار ِ خانواده همسر می باشد و چیزی از دستش بر نمی آید. در مواردی هم، رفتاری را که تازه داماد ظلم و بی حرمتی و بی احترامی و بی عدالتی می پندارد، تنها جزء تفاوت های فرهنگی است و از دیدگاه خانم و خانواده خانم اصلاً بی احترامی یا بی عدالتی پنداشته نمی شود. اما در مواردی هم، خانواده های همسر در کانادا پا از گلیم انسانیت فراتر گذاشته تازه داماد را در صورت نافرمانی و ناخوشرویی از برخورد آنان، تهدید به خارج کردن از کانادا می کنند. به دلایل فرهنگی و سنت های مرسوم در افغانستان، فسخ رابطه و برگشت به افغانستان برای تعدادی از تازه دامادان ننگ محسوب میگردد و از اینرو، مجبور به تحمل این وضعیت می شوند و تن به تقدیر میدهند.
فشار زبان
طی مراحل کیس های اسپانسرشپ همسر حد اقل مدت یک سال را در بر می گیرد. اما تازه دامادهای هم به کانادا می آیند که بعد از معرفی نام خود، نام پدر و آدرس خود ذخیره لغات، گرامر و محاوره انگلیسی شان تمام می شود. اینکه حداقل در جریان این یک سال از تنبلی، بی پروایی و یا به هر دلیل دیگری زبان را نیاموخته اند، کار خودشان است؛ اما این یک حقیقت مسلم است که ندانستن زبان در یک کشور انگلیسی زبان حدود ۶۰ درصد استقلالیت تازه دامادان را از آنان می گیرد و آنها را متکی به راهنمایی و معلوماتی می سازد که همسر و خانواده ی همسر به آن ها ارایه میدهند. خودشان نه توانایی مطالعه قوانین و راهنمایی ها را دارند، نه اخبار را می شنوند و نه درست صحبت می توانند. ندانستن زبان و یا تنبلی در آموزش زبان یکی از عوامل مهمی است که قامت تازه داماد را زیر بار فشارهای خانواده همسر خم میکند.
فشار تحصیل و کار
تازه دامادهایی که در افغانستان به هر دلیلی فرصت های تحصیلی را از دست داده اند و بعد از آمدن به کانادا متوجه می شوند که برای یافتن ِ کار ِ خوب تحصیل کافی ندارند نیز گرفتار مشکل می شوند. برای پسری که در افغانستان زندگی متوسطی داشته و موقف های خوبی را کار کرده و یا زندگی خوبی داشته است، مشکل است اینجا برود خدمه قهوه خانه و یا گارسون رستورانت شود. هرچند در محیط اجتماعی کانادا هیچ کاری شرم آور نیست، اما برای تازه داماد ممکن است دشوار باشد. حقیقت زندگی در کانادا این است که هر کسی با هر سطح تحصیلی به کانادا بیاید، مجبور است از صفر آغاز کند. آغاز کردن از صفر، حد اقل ۳ تا ۵ سال ِ سخت و با مشکلات را مقابل شما میگذارد. از اینرو بهتر است وقتی کانادا می آیید زندگی تان را با زندگی، آزادی ها، سطح تحصیل و یا آرگاه و بارگاه تان در افغانستان مقایسه نکنید. زندگی تان را با آنانی نیز مقایسه نکنید که بیشتر از ۱۰ سال می شود در این کشور زندگی می کنند. هرچه این مقایسه را به صفر برسانید و روی ساختن ِ زندگی بهتر در کانادا توجه و تمرکز کنید، به همان اندازه فشارهای روحی، روانی و فزیکی را در زندگی تان کم می کنید و به سودمندی و بهسازی زندگی تان در این کشور می افزایید.
فشار اقتصادی
تعدادی از تازه دامادهایی که پولدار نیستند و از افغانستان با جیب خالی به کانادا می آیند نیز ممکن است با مشکلات فراوانی مواجه شوند. نداشتن ِ پول کافی، متکی بودن به اقتصاد همسر و خانواده ی همسر، تازه داماد را ممکن است به نحوی زیر بار مشکلات بیشتر ببرد. برآمدن از زیر این بار و کسب استقلالیت مالی در این کشور آنقدر که فکر می شود ساده نیست. باید برای بهتر ساختن ِ زندگی اقتصادی تان هوشمندانه عمل کنید.
نکات فوق، تنها اشاره ی کُلی و اجمالی به چالش ها اند و واضحاً هر یک از این نکته ها ابعاد و زوایای پیچیده و منوط به وضعیت و شرایط را اطراف خود دارند که باید بیشتر مورد بحث قرار گیرند. اما بحث پیرامون این نکات در یک پُست فیسبوکی گنجایش ندارد و این معلومات تنها به هدف رهنمایی کُلی نگاشته شده اند.
چند نکته ی مهم را که باید در نظر داشته باشید:
۱. شما با ازدواج، به عنوان دارنده پی آر (Permanent Resident) یا اقامت دایمی کانادا به کانادا آمده اید. هیچ کسی به جز از دولت کانادا صلاحیت و توانایی اخراج شما از کانادا را ندارد.
۲. دارنده پی آر زمانی ممکن است توسط دولت کانادا از این کشور اخراج شود که به جرایم سنگین محکوم شود. چند نمونه ی از جرایم سنگین که منجر به اخراج دارنده اقامت دایمی کانادا می شوند قرار زیر اند:
– رانندگی در حالت نشه که منجر به زخمی ساختن یا کُشتن ِ کسی شود
– کِشت مروانا (گیاه نشه آور)
– حمل بیشتر از سه کیلو مروانا
– دزدی بیشتر از ۵۰۰۰ دالر
– دزدی مسلحانه
– حمل سلاح ممنوعه با مهمات یا گلوله
– حمله به کسی با اسلحه
– تجاوز جنسی
– حمله ی که منجر به زخمی شدن کسی شود
– فرار از پولیس
– دزدی، تقلب کاری و یا استفاده غیر مجاز از کارت بانکی کسی
– ازدواج به هدف دریافت اقامت دایمی کانادا
دو موردی که در بحث اینجا مهم است، “حمله ی که منجر به زخمی شدن کسی شود” و “تجاوز جنسی” است. در موارد زیادی، مرد های افغان وقتی اعصاب شان خراب می شود از خود و بیگانه و افغانستان و کانادا نمی شناسند و اگر مُشت و لگد شان عاناً به سر و صورت ِ خانم شان نرسید، هرچه دست شان آمد را بالای زن پرتاپ می کنند. لت و کوب و خشونت در افغانستان ممکن است بیشتر نتیجه ضعف حاکمیت قانون توام با سطح بلند تحمل پذیری زنان به دلیل سنت های مرسوم باشد، اما در کانادا چنین نیست. یک اعصاب خرابی و حتی تهدید شفاهی احتمال اخراج شما را یک فیصد بیشتر می سازد. این اشتباه را تحت هیچ فشاری مرتکب نشوید. هیچ کسی را تهدید به کشتن و زدن و بستن نکنید. بالای هیچ کسی غضب نشوید و از الفاظ رکیک و تهدید آمیز استفاده نکنید. در کانادا هر چیزی ممکن است اسلحه محسوب شود. پرتاب یک پنجه غذا خوری به صورت همسر تان نیز می تواند در جمع “حمله با اسلحه” محسوب شود و شما را وارد کتگوری جرایم سنگین بسازد. بعلاوه اینکه به دیگران نباید ضرر برسانید، حتی به خودتان نیز نباید ضرر برسانید. اگر شما با اعصاب خرابی، ندامت، و یا پرشیانی روزی به ستوه آمده سر تان را محکم به دروازه یا دیوار می کوبید که گپ تان به شفاخانه میرسد، و یا مانند عاشق های ناکام رگ دست تان را قطع می کنید، در کانادا گپ شما را بسیار بزرگ تر از آنچه فکر میکنید می سازد. حتی قصد ضرر رساندن به خود و دیگران، و یا قصد خودکشی شما را وارد کتگوری مریض های روانی ساخته و احتمال این را که شما به دلیل “تهدید امنیت شهروندان ِ کانادا” ازاین کشور اخراج شوید، بیشتر می سازد. از اینرو، مهم است زبان بیاموزید و قوانین را بدانید.
خانم و یا خانواده ی خانم شما می توانند از شما به دولت شکایت درج کنند، اما برای اثبات آن باید اسناد ارایه دهند. اگر خانم شما گفته باشد شما به او تجاوز کرده اید، باید ثابت کند که شما به او تجاوز کرده اید. اگر ادعای تهدید کرده اند، باید در محکمه ثابت بسازند. اگر گفته اند شما مریض روانی و برای امنیت خانواده ی آنان خطر هستید، باید در این مورد اسناد کافی ارایه دهند. در غیر آن، هیچ کسی نمی تواند شما را از کانادا اخراج کند مگر اینکه محکمه ی با صلاحیتی در کانادا شما را محکوم به ارتکاب جرایم سنگین بشناسد و برای این که شما امنیت شهروندان کانادا را تهدید می کنید، امر اخراج شما از کانادا را صادر نماید. برای پیشبرد کیس های محکمه اگر شما پول کافی ندارید، نیاز ندارید خاموش و مظلوم بمانید. دولت کانادا به شما وکیل و ترجمان میدهد و فیس هردو را دولت می پردازد.
اگر شما تحت فشار زیاد و خشونت قرار دارید، نهادهای مسوول می توانند شما را کمک کنند. در ضمن، شما می توانید خشونت های خانم و خانواده ی خانم تان را مستند سازی نیز کنید تا در صورت مراجعه به پولیس اسناد کافی در اختیار داشته باشید. اگر مورد خشونت و آزار روانی و یا جسمی قرار دارید، از نهادهای مسوول در کانادا کمک بخواهید.
اگر همسر شما با شما مشکل بسیار زیاد دارد و یا شما با او مشکل فراوان دارید، هر دوی شما حق دارید درخواست طلاق کنید. طلاق همسر، تازه داماد را از کانادا اخراج نمی کند. حتی اگر شما طلاق بگیرید، می توانید در کانادا باقی بمانید و بعد ها ازدواج مجدد کنید.
با همه ی این قوانین، اگر شما انسان نرم و خونسرد هستید و در مقابل تهدید های متوالی و مداوم همسر و خانواده ی او حوصله می کنید و برای زندگی بهتر تلاش میکنید و امیدوار هستید، هیچ کسی نمی تواند شما را از کانادا اخراج کند. راحت باشید.