در افغانستان اوقات یا شِفت های کاری معمولاً صبح تا عصر اند، اما در امریکا و کانادا اوقات یا شِفت های کاری مختلف و متفاوت هستند. بسیاری از شرکت های تولیدی یا خدماتی، خدمات ۲۴ ساعته دارند؛ از اینرو کارمندان در شفت های مختلف کار می کنند. شفت ها معمولاً ۸ ساعته اند، اما شرکت های تولیدی و خدماتی، شفت های کاری شان را بر اساس نیاز و وقت کارگران یا کارمندان شان تنظیم می کنند. کسانی هم هستند که یک یا دو شفت کار می کنند. مثلاً در یک شبانه روز از هشت تا شانزده ساعت کار می کنند.
برای کسانی که دو شفت هشت ساعته یعنی ۱۶ ساعت در روز کار می کنند تنظیم وقت جهت تفریح، زنگ زدن به دوستان و خانه عزیزان رفتن بطور معمول دشوار است. تنظیم وقت برای آنهایی که ۸ ساعت کار می کنند و ۴ تا ۶ ساعت دیگر درس می خوانند نیز دشوار است. این عزیزان حتی برای خواب وقت کافی ندارند – چه بسا برای تفریح و خوشگذرانی.
حدود ۱۶ ساعت کار و یا کار و درس خواندن ِ همزمان خسته کننده و سخت است. آمار نشان میدهند کسانی که دو شفت در روز کار می کنند قربانی حوادث تکان دهنده ی شده اند. بر اساس آمار افرادی که دو شفت در روز کار می کنند به اثر خستگی مفرط که منجر به ناتوانی در فکر کردن و ضعف در قوه تصمیم گیری می گردد یا زیر ماشین های فابریکه ها گیر مانده اند و یا حین رانندگی خواب رفته اند.
زندگی این افراد واقعاً به اصطلاح عام “ماشینی” است. این اشخاص به دو دسته تقسیم می شوند:
اول: کسانی که به منظور دستیابی به هدفی برای یک مدت معین این همه زحمت را متحمل می شوند. مثلاً قرضدار هستند و باید قرض خود را بازپرداخت کنند؛ برای خرید خانه یا موتر دلخواه خود پول جمع می کنند؛ برای بدست آوردن مصارف تحصیل زحمت می کشند؛ و اینچنین اهدافی که در وقت کم به پول زیاد نیاز دارند. این افراد برای مدت معینی همهی خوشی های خود را قربانی رسیدن به هدف خود می کنند و سرسختانه برای موفقیت تلاش می نمایند. هرچند این روش – بر اساس آمار – معمولاً خطرناک ثابت شده است.
دوم: کسانی که معنای زندگی برای شان کار و اندوختن پول است. بدون این که هدف کوتاه یا دراز مدتی داشته باشند، روزانه دو شفت کار می کنند و باقی مانده را میخورند و می خوابند. این افراد ظاهراً از همسر و فرزند هم چندان راضی به نظر نمی رسند و خودشان را پیوسته مصروف و دور از دسترس نگهمیدارند. اینها کمی خوشان را مهم هم میشمارند.
اما برای کسانی که یک شفت یا ۸ ساعت در روز کار می کنند زندگی اصلاٌ هم ماشینی نیست. این افراد وقت کافی برای تفریح، چکر، رسیدگی به خانواده و احوال گرفتن دوستان و عزیزان خود دارند.
ناگفته نباید گذاشت که زندگی در کانادا و امریکا مانند افغانستان و هر کشور دیگری، بعلاوه ی کار، جنجالها و مشغولیت های جانبی خود را هم دارد. کارهای خانه و بیرون به شمول اولاد داری، جمع و جور کردن، آشپزی و سودا آوردن، و ترمیمکاری های وسایل خانه، وقتگیر هستند.
با وجود این همه مصروفیت و مشغولیت اما، زندگی در کانادا و امریکا آنچنان هم ماشینی نیست که نتوانیم حد اقل در سه روز یک بار تلیفون را برداریم و برای عزیزی که ماه ها چشم براه تماس و شنیدن صدای ما است زنگ بزنیم و خوشحال اش بسازیم.
من مطمین هستم زندگی در افغانستان هم که این روز ها میگویند ماشینی شده است آنچنان ماشینی نیست. به نظر من آنچه ماشینی است فکر ما است نه شیوه زندگی ما.
مدیریتِ وقت و تنظیم و ترتیب فعالیت های روزمره از مهارت های مهمی اند که اگر آنها را نیاموزیم تمام ۲۴ ساعت را در یک چشم به هم زدن برباد می دهیم.